در طواف زندان !
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 95/2/14:: 9:24 صبحدر طواف زندان
گـاهی به قعـر چاهی گـاهی درون سِجنـی
آن سعی و آن صفا را چون می توان دویدن
در طـور عشـق، مـوسی قربـانی مِنـا شـد
پایان ایـن مناسک کِـی می توان رسیـدن
شد رو به سوی قبله برخـاک دست و پا زد
بی بال و پر که نتوان مـرغ از قفس پریـدن
او در طواف زندان زنجیـر و غلّ به پا داشت
هفت سال او چنین بود با دست و پا خزیدن
از نالـه های زنجیـر تعبیـر نِـی چنیـن بـود
از یـار هفـت سالـه مشـکل تـوان بـریدن
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
(بحر مضارع مثمن اخرب )
شعر از غلام (دکترسیدمهدی موحدابطحی)
کلمات کلیدی :
نظر